بایگانی و عمر
مجتبی سرانجام‌پور مهران مهاجر از آن دسته هنرمندان مولفی است که باید با تفکراتش و تالیفاتش آشنا بود و بعد پا در پله‌های پایین رونده طراحان آزاد گذاشت و به نوعی، تالیف جدیدش را دید.
مجموعه‌ای با عنوان «بسته» که به عقیده من مانند یک فیلم با چند اپیزود بود و به عقیده خودش مجموعه‌ای بود مال همه این سال‌ها.
در تمام کارها به نوعی شیطنت را می‌بینی. یادگاری‌های روی نیمکت‌های دانشکده که تمامش حاصل عمر است نه لحظه، نماهایی از فضاهای شخصی یا عمومی که حس شیطنت و دزدکی نگاه کردن را در سه چهارم تیره پایین کادر می‌یابی و کنتاکت‌های روی قالی ایرانی که ظاهرا گذاشته تا ببیند و این‌گونه ببینیم.
مهاجر به نوعی بایگانی و تن آلن سکولا را دوباره تالیف کرده و آن را به بایگانی و عمر تبدیل کرده است. مجموعه‌ای که آن ندارد و در نگاه اول مخاطب را دچار یک سوال اساسی می‌کند (که چی). این خصوصیت کارهای مهاجر است کادرهایی ساده بدون رنگ و لعاب اضافه و هیجانی خاص، که وجود آنها بر دیوار شاید ساده باشد؛ ولی هر روز آن را می‌بینی و به آن فکر می‌کنی و بایگانی ذهنت را قلقلک می‌دهی نه برای لذت بردن آنی برای یادگرفتن و لذت بردن در طول عمر.