هرچند او هم مثل عباس میرزا ناکام ماند و چشمش به جمال کنستانسیون روشن نشد اما سال‌ها بعد مشرق زمین از مواهب همان قانونمند شدن بهره‌مند شد و با پروراندش آن چیزی شد که حالا می‌بینید، یک‌طرف اش چین است که کارخانه جهان نامیده می‌شود و در سوی دیگرش هندوستان یا بهاراتی قرار دارد که حوزه نرم‌افزار جهان را شخم زده و حالا با فرود آوردن اولین جست‌وجوگر بی‌سرنشین اش در بخش تاریک ماه، می‌خواهد جای پایی برای نشاندن گام‌های اولین بهاراتی بر کره ماه بسازد! پس بیخود نبود که صدراعظم شهید نیم‌نگاهی به این رویدادهای پردامنه آن‌هم در قرن نوزدهم میلادی داشت، بی‌دلیل هم نیست که ایرانیان به‌درستی دریافته‌اند برای سعادتمندی دنیوی راهی جز همراهی و همکاری با قافله رشد جهانی ندارند، ولی آیا به فراست دریافتن و قُلت و گفت های زیبا پیرامون ضرورت توسعه زیست‌بوم فناوری و اکوسیستم خلاقیت در کنار برگزاری ده‌ها همایش بانام‌های پرطمطراق و خوش‌آهنگ که روح زیستمند زیست‌بوم را جلا می‌دهد، می‌تواند برای کسی نان‌وآب شود؟ می‌شود من و شما امیدوار باشیم یک اپلیکیشن با خاستگاه ایرانی، روی گوشی دیگرانی نصب شود که اصلا مثل رونالدو قصد سفر به ایران را هم ندارند و تنها می‌خواهند آخرین خدمات به‌روز آن سکو را برای تفریح، بازی یا ارتباط و اشتراک‌گذاری استفاده کنند؟  

من و شما برخلاف عباس میرزا و میرزا تقی‌خان می‌توانیم اطمینان داشته باشیم آسمان و آفتابمان ‌همرنگ توسعه خواهد شد و برای مثلا فروش یک کالا از طریق اینترنت به مشتری‌مان در مکزیک دچار مشکل نخواهیم شد، چرا راه دور برویم، همین حالا که این سطور را می‌خوانید کم نیستند میانِ کشورهای همسایه‌مان ‌که سرعت اینترنت ما در برابرشان مثال مسابقه لاک‌پشت و خرگوش شده،  آن‌ها در حال تعلیم دادن کد نویس ها، برنامه‌نویس‌ها و جذب نخبگانی هستند که از اتفاق بسیارشان شاید دوستان، آشنایان یا همشهریان ما باشند، این کشورها با دریافت صحیح از نقش مهم طبقه خلاق به‌مثابه موتور توسعه پایدار، در حالی به جذب نخبگان حوزه خلاقیت، نوآوری و فناوری می‌پردازند که همین دخترها و پسرهای جوان ایرانی، وقتی می‌خواهند یک مبادله مالی ساده با دلار، یورو و مثل آن را انجام دهند، با هزار قِسم چالش روبرو هستند، چالش‌هایی که بیشترشان‌ هم از بیرون مرزها آب می‌خورد اما انگار تاثیرش فقط این‌طرف مرز است.

به‌جز مبادله مالی، دسترسی نخبگان به آخرین دستاوردهای سخت‌افزاری و نرم‌افزاری در دنیا بنا به دلایل متعددی که جایش اینجا نیست، محدودشده، مثلا یک کد نویس ما اگر بخواهد لپ تابی با سرعت مناسب بخرد، دو برابر پولی را می‌دهد که همتای اماراتی‌اش می‌دهد، گاهی نرم‌افزارهای کاربردی‌اش آپدیت نمی‌شود چون در ایران است و بسیاری دیگر ازاین‌دست که در مسابقه خلاقیت، همچون بندهای سنگینی بر پای آدم‌های خلاق وطنی بسته می‌شود و فلان رقیب اش وقتی هم‌وطن ما  مشغول شکست فیلتر یا جور کردن پول برای خرید یک نرم‌افزار می‌گردد، می‌رود و آخرین دستاوردش را باقیمتی بالاتر از ما در همان اکسپوی دوبی می‌فروشد و سر ما را بی‌کلاه می‌گذارد، این‌ها تازه قسمت‌های خوبش است، بسیاری از استارت آپها داد می‌زنند که اگر فلان محصول را می‌خواهید؟ بیایید و از ما بخرید اما آقای برند باز می‌گوید فقط تولیدات آن کشور، محصولات این کمپانی که از اتفاق داد بسیاری دلسوزان ‌همین تصمیم سازان عزیز خودمان را درآورده است.

قصه دراز است اما شمایی که این سطور را می‌خوانی و دل درگرو توسعه زیست‌بوم داری و امیدواری فردای بهتر  را مثلا از دریچه فن نما در اصفهان به انتظار بنشینی، به‌جای دل‌خوش کردن به وعده‌های بعضی‌ها، دست از دخیل بستن به بروکراسی خسته اداری بردار و برای ساختن همان زیست‌بوم توسعه پایدار، اگر می‌توانی جلو مهاجرت نخبگان این شهر و کشور را بگیر، وگرنه هستند کسانی که شعار دادن را بهتر از من و بلد هستند.

*کارشناس رسانه و کارآفرینی