Untitled-2

با وجود تحریم‌‌‌های اعمال‌شده علیه روسیه، طی روزهای گذشته جدی‌‌‌تر شدن اختلافات میان این کشور و اوکراین بهای نفت را در مسیر افزایشی قرار داد تا بهای این کالای باارزش، از سقف هفت‌ساله (سال 2014) خود عبور کند. بهای نفت برنت روز سه‌‌‌شنبه تا سقف 5/ 99دلار نیز پیشروی کرده بود؛ اما در ادامه اندکی عقب‌‌‌نشینی کرد. با این حال همچنان هر دو شاخص نفتی در سطوح بالاتر از 90دلار دادوستد می‌‌‌شوند. از طرفی پیشرفت چشمگیر در مذاکرات برجامی و در نهایت احیای برجام با بالا رفتن احتمال بازگشت ایران به عنوان چهارمین تولیدکننده نفت در میان کشورهای عضو اوپک (OPEC) به بازار نفت سبب کاهش بهای نفت خواهد شد. این دو عامل عملا در تقابل با یکدیگر بهای نفت را دستخوش تغییرات می‌کنند. به‌رغم پیشرفت در مذاکرات برجامی، عدم‌قطعیت آن در کنار افزایش احتمال وقوع درگیری نظامی میان دو کشور روسیه و اوکراین فعلا وزن بیشتری به بهای نفت وارد شده و بهای این کالای ارزشمند در مدار صعودی قرار گرفته است. در این خصوص روز سه‌‌‌شنبه بانک آمریکایی «گلوبال‌ریسرچ» پیش‌بینی کرد: با توجه به شدت بحران ایجادشده میان دو کشور روسیه و اوکراین، قیمت جهانی نفت‌خام برنت ممکن است بین 5 تا 20دلار در هر بشکه افزایش و در صورت کاهش تنش‌‌‌ها، بین 2 تا 4 دلار کاهش یابد. این بانک همچنین پیش‌بینی کرد در حالی که عوامل بنیادی افزایش کوتاه‌‌‌مدت را توجیه می‌کند، نفت برنت تا اواسط سال 2022 ممکن است به 120دلار در هر بشکه برسد. ضمن آنکه تقاضا برای نفت در سال‌جاری به میزان 6/ 3میلیون بشکه در روز افزایش یابد تا با پیشی گرفتن از سطح قبل از همه‌گیری کرونا در سال‌جاری از 101میلیون بشکه در روز فراتر برود. البته تحلیلگران این بانک خاطرنشان کردند که توافق هسته‌‌‌ای بالقوه با ایران و رفع تحریم‌‌‌های مرتبط با آن به‌سرعت سبب کاهش قیمت نفت خواهد شد. تحلیلگران BofA معتقدند قیمت نفت برنت باید به طور متوسط 60 تا 80دلار در هر بشکه باشد تا بازار جهانی نفت را تا سال 2027 متعادل نگه دارد.  روز گذشته امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران اعلام کرد که همچنان موضوعات اندک ولی بسیار مهم در مذاکرات ما در وین باقی مانده و مذاکرات وین به مرحله حساس و مهمی رسیده است. بر اساس عوامل و احتمالات ذکرشده که می‌‌‌تواند به نوسانات بهای نفت جهانی منجر شود، هرگونه افت و خیز این کالای باارزش می‌‌‌تواند در بازار داخلی نیز بر حاشیه سود شرکت‌های پالایشی بسیار اثرگذار باشد. این امر در بلندمدت اثرات خود را در صورت‌های مالی شرکت‌ها منعکس خواهد کرد؛ اما در بورس به واکنش سهامداران و رشد تقاضا برای سهام پالایشی منجر شده است. به طور کلی در بازار سهام 6نماد پالایشی فعالیت دارند که از این 6 نماد دو شرکت پالایش نفت شیراز «شراز» و پالایش نفت لاوان «شاوان» در بازار دوم فرابورس معامله می‌‌‌شوند و چهار نماد دیگر شامل پالایش نفت تهران «شتران»، پالایش نفت اصفهان «شپنا»، پالایش نفت بندرعباس «شبندر» و پالایش نفت تبریز «شبریز» بورسی هستند. ارزش بازار این 6نماد در مجموع 3/ 304‌هزار میلیارد تومان است و حدود 5‌درصد از ارزش کل بازار سهام (بورس و فرابورس) را به خود اختصاص داده‌‌‌اند. در حال حاضر ( P/ E (TTM این 6 نماد حدودا بین 4 تا 5 است. در این میان «شبندر» با ارزش بازار 7/ 89‌هزار میلیارد تومان بیشترین ارزش بازار را در میان سایر نمادهای پالایشی دارد. از طرفی نماد «شپنا» با P/ E برابر با 08/ 5 و شاوان با P/ E برابر با 9/ 3 به ترتیب بیشترین و کمترین مقدار (P/ E (TTM را در میان نمادهای پالایشی دارند.

رشد بهای نفت، سود پالایشی‌‌‌ها را افزایش می‌دهد

در این گزارش طی گفت‌‌‌وگو با مهدی سوری، تحلیلگر و مدرس بازار سهام، به بررسی اثرات نوسانات اخیر بهای نفت بر شرکت‌های پالایشی‌‌‌ پرداخته شده است. او در پاسخ به این پرسش که رشد بهای نفت چه اثری بر روند سوددهی پالایشگاه‌‌‌ها خوهد داشت، گفت: پالایشگاه‌‌‌ها دو دسته محصول دارند، یکسری محصولات اصلی هستند که عموما آنها را با قیمت جهانی به شرکت نفت به فروش می‌‌‌رسانند؛ دسته دوم محصولات فرعی شرکت‌ها هستند که از طریق بورس کالا یا طرق دیگر به فروش می‌‌‌رسند.

عمده سود و فروش پالایشگاه‌‌‌ها از محل فروش محصولات اصلی‌‌‌شان کسب می‌شود. در خصوص فروش محصولات اصلی، شرکت‌های پالایشی از دو محل کسب سود می‌کنند؛ یکی از محل فروش خود محصول و دیگری از محل تخفیف نفتی که به آنها داده می‌شود. اگر قیمت نفت بالا رود، تخفیف نفت برای آنها عدد بزرگی می‌شود. بنابراین اگر قرار بر تخفیف 5درصدی به خوراک این شرکت‌ها باشد، اگر بهای نفت 70دلار باشد، 5‌درصد 70دلار و اگر بهای نفت 100 دلار باشد، 5‌درصد 100دلار سود کسب می‌کنند.  به همین منظور هرچه بهای نفت صعودی شود، با اینکه ماده اولیه شرکت‌هاست، اما به دلیل اینکه این ماده اولیه را با تخفیف دریافت می‌کنند، در نتیجه سود بیشتری کسب می‌کنند. نکته دوم در خصوص قیمت محصولاتی که شرکت به فروش می‌‌‌رساند، عددی است که به آن «کرک اسپرد» یا حاشیه سود گفته می‌شود. «کرک اسپرد»  مبلغ مابه‌‌‌التفاوت بهای یک بشکه نفت با یک بشکه محصول مثل بنزین، گازوییل و... است؛ به بیان دیگر صرفه اقتصادی که از تبدیل نفت به محصولات تولیدشده از آن دارد. «کرک اسپرد» که عملا حاشیه سودی برای پالایشگاه‌‌‌ها ایجاد می‌کند، با توجه به اینکه قاعدتا شرکت‌های پالایشی با قیمت‌های جهانی محصولاتشان را به وزارت نفت به فروش می‌‌‌رسانند، مثلا بنزین را با قیمت فوب خلیج‌فارس به دولت تحویل می‌دهند، ارتباطی با بهای بنزین در پمپ بنزین‌‌‌ها ندارد. حال بالا رفتن یا پایین آمدن «کرک اسپرد» می‌‌‌تواند در سودآوری شرکت‌ها اثرگذار باشد. بنابراین بالا رفتن بهای نفت با شرط ثابت ماندن «کرک اسپرد» می‌‌‌تواند برای پالایشگاه‌‌‌ها با افزایش سود همراه باشد.  سوری در خصوص اثراتی که توافقات احتمالی برجام می‌‌‌تواند بر روند سوددهی شرکت‌های پالایشی داشته باشد، گفت: ما به اندازه کافی در کشور نفت داریم و به اندازه کافی نیاز به مصرف محصولاتی چون بنزین داریم. به همین خاطر شاید پالایشگاه‌‌‌ها جزو معدود صنایعی باشند که تبادلات زیادی با خارج از کشور ندارند.

در واقع نیازی به صادرات ندارند. از طرفی انتظار داریم توافقات برجام موجب شود تا انتظارات فزاینده رشد بهای دلار کنترل شود. شاید آن قسمت سود تورمی و غیر‌واقعی و غیر‌قابل استفاده افراد را از سرمایه‌گذاری‌‌‌های مختلف کم کند. به هر حال اگر ارزش ریال کم شود، همه کالاها گران می‌‌‌شوند و گران شدن کالاها به نفع هیچ‌‌‌کس نیست.  

از طرفی در صنعت پالایشی نیاز به توسعه و اقدامات و تمهیداتی داریم که هرچه تبادلات با سایرکشورها بیشتر شود، می‌‌‌تواند برای تمامی صنایع و شرایط فعلی مفید باشد. برای مثال در پالایشگاه‌‌‌ها محصولی تولید می‌شود به نام نفت کوره که جزو محصولات فرعی آنهاست. این محصول بیشتر مواقع «کرک اسپرد» منفی داشته است؛ یعنی یک بشکه نفت کوره معمولا از یک بشکه نفت خام ارزان‌‌‌تر است؛ ولی کالایی مانند بنزین و گازوییل «کرک اسپرد» مثبت دارد. اگر پالایشگاه‌‌‌ها بتوانند نفت کوره کمتری تولید کنند و به جای آن گازوییل و بنزین بیشتری تولید کنند، با افزایش سود همراه می‌‌‌شوند؛ یعنی در برج تقطیر که محصولات از هم جدا می‌‌‌شوند، اگر بتوانند ترکیب این محصولات را تغییر دهند که محصولات با صرفه اقتصادی بیشتر به مقدار زیادی تولید شوند، قاعدتا سود افزایش پیدا خواهد کرد. اما این کار مستلزم دو کار است؛ یکی اینکه آن طرح توسعه و تغییر دادن خط‌‌‌های تولید و نیاز به یکسری سرمایه‌گذاری و وارد کردن تجهیزاتی دارد که در آن دچار مشکلیم.  نکته دوم آن است که از آنجا که دولت وضعیت مالی خوبی ندارد و پول ماحصل از فروش محصولات اصلی پالایشگاه‌‌‌ها را به‌موقع پرداخت نمی‌‌‌کند، پالایشگاه‌‌‌ها تولید آن محصول با صرفه اقتصادی کمتر را ترجیح می‌دهند، چرا که در بازار به صورت نقد به فروش می‌‌‌رسانند. اما اگر محصولی با صرفه اقتصادی بیشتر همچون بنزین و گازوییل تولید کنند، دولت مبلغ حاصل از فروش را به صورت نقدی به پالایشگاه‌‌‌ها پرداخت نمی‌‌‌کنند، شرکت‌های پالایشی از جهت نقدینگی دچار مشکل می‌‌‌شوند.

 اگر توافقات برجامی صورت پذیرد از دو جهت فایده دارد، یکی آنکه اگر وضعیت مالی دولت بهتر شود، تمامی صنایع که از بدعهدی‌‌‌های دولت در پرداخت دچار مشکل شدند، وضعیت بهتری خواهند داشت و دیگر آنکه تمام صنایع برای توسعه کمتر با مشکلاتی همچون تحریم و... مواجه خواهند بود.