در ظاهر، یک فرهنگ کاری و اداری صمیمی، بسیار عالی است. پژوهش‌‌‌ها نشان داده‌‌‌اند افرادی که در محل کار خود، دوستانی دارند، شادتر و سالم‌‌‌تر هستند. پژوهشی از موسسه افکارسنجی گالوپ دریافت کسانی که بهترین دوستشان یکی از همکارانشان است، ۷ برابر بیش از دیگران در کار خود عمیق می‌‌‌شوند. شاغلانی که دوستی در محل کار دارند، سطح بالاتری از بهره‌‌‌وری، پایبندی به کار و رضایت شغلی نشان داده‌‌‌اند. بی‌‌‌شک شرکت‌ها و مدیران آنها متوجه این مزایا شده‌‌‌اند. بسیاری از آنها در تلاش هستند که جو محیط‌‌‌های کار خود را شبیه جو خانواده یا جمع دوستان کنند.

تیم‌‌‌سازی، ارائه غذای رایگان یا اختصاص ساعتی به تفریح و فعالیت‌‌‌های دلخواه، بخشی از تلاش‌‌‌های آنها برای ایجاد فضایی از دوستی و اعتماد است. فعالیت‌‌‌های اجتماعی و فوق‌‌‌برنامه نیز می‌تواند حس همبستگی کارکنان را تقویت کند و اثر مثبت بر صورت سود و زیان شرکت‌ها بگذارد. پژوهشی از سوی استارت‌آپ بهبود محیط‌‌‌های کاری بترآپ (BetterUp)  پی برد که احساس تعلق به یک محیط کار، منجر به ۵۶‌درصد بهبود عملکرد شغلی، ۵۰‌درصد کاهش ریسک ترک ‌‌‌شغل و ۷۵‌درصد کاهش مرخصی‌‌‌های استعلاجی می‌شود.

با تمام این موارد، باید توجه داشت که ساختار محیط‌‌‌های کار و همچنین اهداف آنها، هم با خانواده و هم با جمع‌‌‌های دوستانه تفاوت و گاهی تناقض دارد. کارکنانی که دوستانی در محل کار خود دارند، با آنکه عملکردشان بهتر است، از نظر احساسی فرسوده‌‌‌تر از دیگران هستند و (در قبال حقوق خود) سازشکاری می‌کنند. در دوستی، نقش‌‌‌ها غیررسمی هستند. طبیعت روابط دوستانه، اجتماعی و احساسی است. اما در روابط شغلی، نقش‌‌‌ها رسمی هستند و روابط در راستای اهداف کسب‌وکار ایجاد می‌‌‌شوند. اگر فردی از عملکرد شغلی یکی از همکارانش (که برحسب اتفاق دوستش هم باشد) انتقاد کند، در روابط آنها تنش ایجاد می‌شود. پژوهشگران همچنین دریافته‌‌‌اند که پیوندهای دوستانه در محیط کار مانع از اشتراک دانش در کل سازمان می‌شود؛ چرا که اطلاعات از طریق پیوندهای دوستی و اجتماعی غیررسمی منتقل خواهد شد و کانال‌‌‌های رسمی و مشهود را طی نخواهد کرد. به طور مشابه، محیط‌‌‌های کاری دوستانه از جدیت و قاطعیت لازم برای تصمیم‌گیری‌‌‌های پیچیده می‌‌‌کاهد.

در چنین شرایطی، افراد به جای آنکه به انتقاد یا ارائه راهکارهای سازنده بپردازند، اقدام به دفاع و حمایت از دوستانشان خواهند کرد. مجموعه‌‌‌ای از مقالات سائرا خان، روان‌شناس دانشگاه سن‌‌‌فرانسیسکو نشان داده است که در محیط‌‌‌های کاری صمیمی، کارکنان احتمال بیشتری دارد که در مقابل تخلف‌‌‌های همکاران خود سکوت کنند. در یکی از مطالعات او که برگرفته از یک رسوایی واقعی در یک شرکت نوپای حوزه بهداشت و درمان به نام ترانوس (Theranos)  بود، از شرکت‌کنندگان پرسیده شد که خود را در یک شرکت زیست‌‌‌پزشکی تصور کنند که همکارانشان در حال اغراق در مورد کارآیی یک محصول هستند و هیچ برنامه‌‌‌ای هم برای توقف این کار ندارند.

پژوهشگران، افراد شرکت‌کننده در این نظرسنجی را در دو سناریوی مختلف قرار دادند. در یکی از سناریوها، شرکت مورد بحث، یک شرکت خانوادگی بود و در دیگری، فقط روابط شغلی حاکمیت داشت. شرکت‌کنندگانی که آن شرکت را مانند خانواده خود می‌‌‌دیدند، احتمال کمتری داشت که تخلف را گزارش کنند. خان برای من توضیح داد: «زمانی که یک گروه منسجم (شبیه خانواده) را مشاهده می‌‌‌کنید، شکستن و خیانت کردن به آن بسیار دشوار می‌شود. این همان کاری است که هنگام گزارش تخلفات انجام می‌‌‌دهید. مهم‌تر از همه، شما این ایده و رویای خود را خراب می‌‌‌کنید که آن یک خانواده سالم و شاد است که همه کارهایش درست است.» ما نمی‌‌‌خواهیم مزایای دوستی در محل کار را انکار کنیم. بی‌‌‌شک دوستی کاری مزایای بی‌‌‌شماری دارد ولی همه نتایج آن مثبت نیست. دو پژوهشگر دانشگاه وارتون به نام‌‌‌های نانسی روتبارد و جولیانا پیلمر پیشنهاد می‌کنند که برای حفظ روابط دوستانه در محیط کار، «گارد ریل» بسازید. به پیشنهاد آنها، باید مشخص باشد که چه زمانی بحث دوستی مطرح است و چه زمانی باید با جدیت و قاطعیت به تصمیم‌گیری‌‌‌های مهم کاری پرداخت. در این صورت می‌توان از تفکر گروهی و همرنگی با جماعت اجتناب کرد. البته که در عمل، تفکیک یک دوست از همکار، ساده نیست؛ به‌‌‌ویژه اگر در شرکت‌هایی باشید که فرهنگ سازمانی آنها ریشه در سرگرمی و رفاقت دارد.

شرکت‌هایی هستند که حضور در کنسرت و نمایشگاه‌‌‌های هنری نیز بخشی از سیاست آنها برای ایجاد همدلی بین کارکنان است. در چنین محیط‌‌‌های کاری دوستانه‌‌‌ای تا زمانی که اوضاع خوب است و همه چیز طبق برنامه پیش می‌رود، همه از کار و زندگی خود لذت خواهند برد. اما زمانی که اوضاع کسب و کار سخت و پیچیده شود، خطر فقدان روشن‌‌‌بینی و تصمیمات بی‌‌‌طرفانه وجود دارد. در این شرایط، حتی ممکن است دوستی‌‌‌ها رنگ ببازد و هدف اصلی شرکت که بقا و سودآوری است، خواب خوش‌‌‌اندیشان را تلخ کند.

برگرفته از کتاب: شغل کافی / نوشته: سیمون استالزوف