morovatpoor alireza copy

تبعات تبعیض قیمتی

بزرگ‌ترین مشکل در صنعت نان، تبعیض قیمتی است که میان انواع نان قائل شده‌اند. برای مثال افرادی که نان تافتون، سنگک، بربری و لواش را در چرخه غذایی خود جای داده‌اند، می‌توانند از آردی بسیار ارزان‌قیمت استفاده کنند. این در حالی است که یکسری افراد ممکن است به دلیل بیماری، ارزش غذایی یا رژیم‌های غذایی بخواهند نان‌های حجیم و نیمه‌حجیم مصرف کنند. خب در این حالت آردی که در واحدهای تولیدی این نان‌های حجیم و نیمه‌حجیم استفاده می‌شود، چیزی حدود 15 برابر قیمت آرد مصرفی در نان‌های سنتی است. یعنی آردی را برای تولید نان به عنوان مواد اولیه به دو گروه اختصاص می‌دهند، در حالی که قیمت این آرد برای یک گروه A تومان و برای گروه دیگر 15×A تومان است. بنابراین این بزرگ‌ترین عامل نارضایتی است که در تولید نان صنعتی به وجود می‌آید.

مشکل دیگری که این تبعیض قیمتی به وجود می‌آورد این است که شرایط تخلف، رانت و فساد برای فردی که به دنبال تولید درست نباشد فراهم می‌شود. چون همان‌گونه که می‌دانیم اکثر نانوایی‌های سنتی افرادی مظلوم هستند و تقریباً هیچ‌یک از آنها از تمکن بالایی برخوردار نیستند. بنابراین این تفاوت قیمت آرد می‌تواند افراد زحمتکش و بااستعدادی را که در این شغل شریف مشغول به کار هستند به سمت تخلف و فروش چندبرابری آرد بکشاند.

بازار رقابتی نابرابر

بهترین قیمت و کیفیت در بازار رقابت به‌دست می‌آید. اکنون مانند ۴۰ سال قبل نیست که مصرف‌کننده فقط به قیمت توجه کند. امروزه به مسائلی همچون کیفیت، مواد اولیه، ارزش غذایی و سلامت محصول نیز اهمیت می‌دهد. اما زمانی که تمام کیفیت‌ها بالا رفت، آن کسی بهتر می‌فروشد که محصولات خود را با قیمت مناسب‌تری نیز عرضه کند. البته منظور ارزان‌فروشی نیست. ممکن است تولیدکننده بتواند به منظور جذب مشتری، با مدیریت زمان، کنترل هزینه‌های سربار و با دریافت سود کمتر در مقابل تولید بیشتر فروش بالاتری داشته باشد.

عامل اصلی که این روزها مسابقه‌ای را میان تولیدکننده‌های صنعتی، نیمه‌صنعتی و سنتی نان به راه انداخته، همین قیمت آرد است. البته این مسابقه کاملاً نابرابر است، چراکه گویی در یک مسابقه دوومیدانی، شخصی در 20متری خط پایان ایستاده باشد و شخصی دیگر در ابتدای خط و با فاصله بسیار بیشتر از نفر اول. این موضوعی بسیار آزاردهنده است و به هیچ عنوان اجازه از بین رفتن فساد و رانت را نمی‌‌دهد.

قیمت‌گذاری دستوری

مشکل دیگری که در بخش نان، اعم از نان سنتی، صنعتی و نیمه‌صنعتی شاهد آن هستیم، بحث دخالت دولت در قیمت‌گذاری است. اتفاقاً این موضوع بیشتر در مورد نان سنتی احساس می‌شود. از آنجا که دولت آرد را به واحدهای تولیدی ارائه می‌دهد، قیمت نان را هم به صورت تکلیفی مشخص می‌کند. در نتیجه تولیدکننده هیچ‌گاه توان اینکه کیفیت را ارتقا دهد و محصول بهتری ارائه کند، ندارد. مشکل اصلی کشور با صنعت نان تصدی‌گری دولت به جای نظارت است.

اگر بخواهیم وضعیت نان در کشور اصلاح شود باید دولت دست از دخالت در این بازار بردارد و تنها نظارت کند و اجازه دهد نانوا مواد اولیه مورد نیاز را خود تهیه کند، به هر شکلی می‌خواهد نان بپزد و در آخر با قیمتی که خود تشخیص می‌دهد، آن را بفروشد. زمانی که این منطق که همان منطق بازار و رقابت است بر صنعت نان حاکم شود، تولیدکننده و مصرف‌کننده هر دو راضی می‌شوند و نان با بالاترین کیفیت و مناسب‌ترین قیمت عرضه خواهد شد. دولت با توجه به اینکه آرد را در اختیار نانوا قرار می‌دهد می‌خواهد تعیین‌کننده قیمت نان باشد. این در حالی است که قیمت نان به عوامل متعددی از جمله دستمزد نیروی کار، هزینه آب و برق نانوایی، هزینه حمل‌ونقل، بیمه، مالیات و... بستگی دارد.

به عنوان مثال، همین امسال شاهد آن هستیم که نیروی کار بسیار سخت در دسترس است، این در حالی است که تمامی افراد برای گذراندن زندگی به کار نیاز دارند. دلیل این کمبود نیروی کارگر این است که حقوق در‌نظرگرفته‌شده از سوی دولت برای این افراد به هیچ عنوان کفاف زندگی آنها را نمی‌دهد و این افراد کار کردن در اسنپ و تپسی و... را به کار در محلی مانند نانوایی ترجیح می‌دهند.

Untitled-1 copy

عدم تعهد به قراردادها

مشکل بعدی عدم تعهد دولت‌های قبلی به قراردادها و سیاست‌هاست. البته این مشکل تنها در دولت فعلی نبوده، بلکه مشکل از زمان قبل از انقلاب هم وجود داشته است. برای مثال اوایل انقلاب بیش از ۷۰ درصد قیمت یک قرص نان تولیدشده در واحدهای سنتی به حقوق و دستمزد تولید نان مرتبط بود؛ این قشر زحمتکش از کار سخت خود به‌علت دادن سوبسید از سوی دولت و کنترل شدید و عدم توجه به قیمت تمام‌شده و فروش محصول حظ مالی نمی‌برند؛ پس امکان فراهم آوردن شرایط مناسب برای ارتقای سطح کیفی محیط کار و تجهیز ماشین‌آلات را نداشته و این مشکل روز‌به‌روز با افزایش قیمت مواد اولیه، هزینه‌های جاری حمل‌و‌نقل و دستمزدها بیشتر می‌شد.

در دولت‌های قبل نیز در مورد نان‌های حجیم و نیمه‌حجیم، تولیدکنندگان خرد و کلان در مواجهه با دولت بودند و از دهه ۷۰ تا امروز در مورد تولید این‌گونه نان‌ها -که به نان‌های پنج‌تنی معروف هستند- دولت‌ها هیچ‌گاه به مصوبه‌های خود پایبند نبوده و به آن عمل نکرده‌اند.

در زمان تصویب این مصوبه‌ها قرار شد آرد واحدهای سنتی و صنعتی به مرور با یک قیمت عرضه شود و بیمه و مالیات و تمام عوارض واحدها، مطابق واحدهای سنتی محاسبه شود. متاسفانه هیچ‌یک از این مصوبه‌ها را رعایت نکردند و سرمایه‌گذار در ابتدا یا میانه راه، از کار خود منصرف شد و دولت وقت و دولت‌های بعدی هیچ‌کدام، طرحی را که خودشان تصویب کرده بودند عملی نکردند.

یکسان‌سازی قیمت آرد

تا زمانی که قیمت آرد یکسان نشود و نان به قیمت واقعی خود نرسد این مشکلات هیچ‌‌گاه حل نخواهد شد.  البته حتماً باید برای تامین نان به وسیله قشر آسیب‌پذیر جامعه فکری شود. برای مثال نباید کسی که با سختی در زابل و زاهدان زندگی می‌کند آرد یارانه‌ای بگیرد و از طرفی فردی که در بهترین منطقه تهران هم زندگی می‌کند آرد را با همان قیمت خریداری کند. البته اکنون اوضاع به همین صورت است. وقتی اتحادیه قیمت نان سنتی را اعلام می‌کند همه افراد نان را با همان قیمت خریداری می‌کنند. و این یکی از مشکلات بزرگی است که بر سر راه صنعت نان قرار گرفته است.  

مشکلات تامین مواد اولیه

از طرفی در مورد مواد اولیه، بحث نان‌های سنتی و صنعتی از یکدیگر جداست. در نان‌های سنتی (بربری، سنگک، لواش و تافتون) بخش اعظم مواد اولیه آب، آرد، نمک، خمیرمایه و نهایتاً کنجد است. بنابراین مشکلی در تامین مواد اولیه این نان‌ها نداریم. اما نان‌های حجیم و نیمه‌حجیمی که در کارخانه‌ها تولید می‌شود نیازمند مواد اولیه متفاوت‌تری هستند. بخش اعظم شکر استفاده‌شده در این نان‌ها وارداتی است. همچنین گاهی با کمبود آرد مواجه می‌شویم و بخشی از آرد مورد استفاده در نان‌های صنعتی نیز وارداتی است. تمام بهبوددهنده‌ها، بخش اعظم مارگارین و همچنین بسیاری از ماشین‌آلات در کارخانه‌ها وارداتی هستند. درباره نان‌های صنعتی کارخانه‌ای بحث بسته‌بندی نیز وجود دارد که هزینه بسیار سنگینی را به تولیدکننده تحمیل می‌کند.

از طرفی خریدار نان‌های سنتی برای خرید نان مورد نظر خود در صف نانوایی می‌ایستد و پول آن را نیز همان لحظه پرداخت می‌کند. در اینجا دولت به جای کمک به تولیدکننده نان‌های کارخانه‌ای، تمام توان خود را برای کمک به تولیدکننده نان سنتی گذاشته است. برای مثال شرکت نان‌آوران و چند شرکتی که نان‌ها را به روش صنعتی و به صورت انبوه تولید می‌کنند، مشکلات بسیار زیادی دارند. در این شرکت‌ها، یک واحد تولیدی شامل مدیرعامل، واحد فروش، واحد تحقیق و توسعه، بازاریابی و... وجود دارد، در حالی که نان‌های سنتی هیچ‌یک از اینها را ندارند. علاوه بر آن پس از آماده شدن محصول باید آنها را با وجود قیمت‌های بسیار بالا بسته‌بندی کنند. و پس از عرضه این محصولات به فروشگاه‌ها، سوپرمارکت‌ها، فست‌فودها و... عموماً مبلغ آن را پس از چند هفته دریافت می‌کنند.

این تفاوتی است که می‌توانست روزی با برنامه صحیح و مصوبه‌ها، شرایط را برای یکسان‌سازی قیمت واحدهای صنعتی و سنتی فراهم کند. اما متاسفانه این اتفاق نیفتاده است. البته در این میان واحد‌های سنتی نیز مشکلات خود را دارند.

بنابراین تولیدکننده واحدهای سنتی و تولیدکننده واحدهای کارگاهی و فانتزی هر کدام به نحوی احساس نارضایتی می‌کنند و این نارضایتی به دلیل تفاوت‌هایی است که غالباً دولت پایه و اساس آن را گذاشته است.

تاثیرات مثبت کرونا

شیوع بیماری «کرونا» در جهان بسیاری از بنگاه‌های اقتصادی را دچار چالش‌ها و زیان‌های جبران‌ناپذیری کرد و صنعت نان هم از این قضیه مستثنی نبود. به‌خصوص صنعت نان در کشور ما که بخش عظیمی از آن در اختیار نان‌های سنتی است؛ با توجه به اطلاع‌رسانی‌هایی که به مردم در مورد رعایت بهداشت در پیشگیری از بیماری کرونا شد، اقبال به استفاده از نان‌های تولیدشده به روش صنعتی و نیمه‌صنعتی بیشتر شد. البته در زمان کنونی در بسیاری از شهر‌ها میزان مصرف نان‌های صنعتی بسته‌بندی حتی به یک درصد هم نمی‌رسد، اما در برخی مناطق میزان مصرف این نان‌ها بسیار بالاست. به هر حال با شیوع بیماری کرونا بسیاری از  مردم به مصرف نان‌های بسته‌بندی روی آوردند و می‌توان گفت این بهترین موقعیتی بود که دولت کاری اصولی انجام می‌داد تا وضعیت نان در کشور سروسامان بگیرد.

بیش از پنج دهه است که دولت‌ها به دنبال فراهم‌آوردن وضعیتی هستند که مردم کشور از نان‌هایی که در واحدهای تولیدی صنعتی و نیمه‌صنعتی به صورت انبوه تولید می‌شوند استفاده کنند که تابه‌حال هیچ یک از دولت‌ها موفق به این امر نشده‌اند.

نتیجه اینکه تا قبل از شیوع بیماری کرونا نه دست‌اندرکاران بخش‌های دولتی و نه سرمایه‌گذاران این صنعت (غیر از چند واحد موفق که به اندازه تعداد انگشتان یک دست هستند) موفق به تولید انبوه و سوددهی نشده و در تمام ایام سرمایه‌گذاری آنها بی‌ثمر ماند. دولت‌ها یکی پس از دیگری به علل مختلف فرصت‌ها را از دست دادند، فرصت‌هایی که می‌شد با آن وضعیت نان کشور را اصلاح کرد.

سخن پایانی

درست است که بخشی از این مشکلات به‌علت تحریم‌های ناجوانمردانه کشورهای متخاصم، ابرقدرت و زورگو بوده و مبارزه و مقاومت در برابر آنها الزامی است. اما نگرانی از جایی به وجود می‌آید که در این دشواری بعضی از مسوولان ناکارآمد بدون احساس مسوولیت با تصمیمات غلط و صدور بخشنامه‌ها و مصوبه‌های غیرمنطقی هرروزه سعی در توقف چرخی دارند که در حال حرکت است؛ به نظر من این حرکت‌ها از تمام تحریم‌ها، برای صنعت غیر‌قابل تحمل‌تر و زیان‌بار‌تر است.