شماره روزنامه ۶۰۱۰
|

  • محیط بدون زیست

    فائزه پوزش: در سال‌های اخیر، بررسی جنبه‌‌‌های اقتصادی پدیده‌‌‌های محیط‌‌‌زیستی جای خود را در علم اقتصاد پیدا کرده است. علت این امر به اهمیت روزافزون نیاز به محیطی سالم‌‌‌تر برای زیستن بازمی‌گردد. با این حال بررسی ارتباط پدیده‌‌‌های اقتصادی با محیط‌‌‌زیست، حوزه کمتر شناخته‌‌‌شده‌‌‌ای به حساب می‌‌‌آید. به‌عنوان مثال، رابطه تورم با انتشار کربن از جمله موضوعات جدیدی به شمار می‌رود که مورد توجه محققان قرار گرفته است. اینکه افزایش کربن چه تاثیری بر سطح شاخص‌‌‌های اقتصادی می‌‌‌گذارد یا شاخص‌‌‌های اقتصادی می‌‌‌توانند با استفاده از چه مکانیزم‌‌‌هایی تولید مواد آلاینده را تحت‌تاثیر قرار دهند، موضوع پرونده امروز «باشگاه اقتصاددانان» است.
  • آلودگی هوا و تورم؛ مروری بر واقعیت‏‏‌ها

    سیدمحمدقائم ذبیحی / دانشجوی دکترای اقتصاد منابع-انرژی دانشگاه فردوسی مشهد
    اگر زمان را پس از انقلاب صنعتی اول تاکنون محاسبه کنیم، می‌‌‌توان به این مهم دست یافت که بشر برای ارضای امیال و خواسته‌‌‌های تمام‌نشدنی خود در حال تخریب محیط‌زیست و بهره‌‌‌مندی فراوان از منابع طبیعی است. در این راستا، دولت‌‌‌ها به‌منظور دستیابی به سطوح رشد اقتصادی بیشتر و رقابت با یکدیگر در حال قربانی کردن موارد حیاتی از قبیل عدالت بین نسلی، محیط‌زیست پایدار، هوای پاک، آب آشامیدنی سالم و بسیاری از موارد دیگر هستند. این موارد مستقیما با جان و سلامت جمعیت ساکن در ممالک آنها سر و کار دارند. حال پاسخ به این سوالات مهم است که آیا راهی برای جبران خسارت‌‌‌های جبران‌ناپذیر جانی و محیط‌زیستی ناشی از آلودگی هوا وجود دارد؟ تورم و آلودگی هوا چه ارتباطی با یکدیگر دارند؟ در ادامه به این موضوعات پرداخته خواهد شد.
  • بررسی رابطه دوطرفه انتشار کربن وتورم

    محمدرضا آریافر / دانشجوی دکترای علوم اقتصادی منابع و انرژی دانشگاه فردوسی مشهد
    تاثیر متقابل بین انتشار کربن و تورم یک پیوند پیچیده را تشکیل می‌دهد که تحت‌تاثیر زمینه‌های مختلف اقتصادی و سیاسی قرار دارد. درک این رابطه بسیار مهم است؛ زیرا تصمیمات سیاستی را که هدف آن متعادل کردن ثبات اقتصادی با پایداری زیست‌محیطی است، مورد بحث قرار می‌دهد.
  • به بالا نگاه کن!

    البرز نظامی/دانشجوی کارشناسی ارشد اقتصاد دانشگاه تهران
    ادبیات اقتصاد محیط‌‌‌زیست در سال‌های اخیر به‌طرز چشمگیری درحال گسترش بوده است. این گسترش نه یک پدیده تصادفی یا ایدئولوژیک، بلکه ماحصل ضرورت وضعیت موجود است. مسائل محیط‌‌‌زیستی در عصری که در آن به سر می‌‌‌بریم، آنچنان گسترش یافته و به‌طور پیوسته در حال عمیق‌‌‌تر شدن هستند که دیگر نمی‌‌‌توان آنها را جدی نگرفت. در یک جمله می‌‌‌توان بیان کرد که مسائل محیط‌‌‌زیستی در حال تغییر شرایط مادی زیست‌‌‌جهان انسان‌‌‌ها هستند و به این سبب با خود مسائل جدیدی را در جوامع انسانی مطرح می‌کنند. بدیهی است که انسان‌‌‌ها در تلاش برای رفع این مسائل، درک جدیدی از جهان پیش‌‌‌روی خود پیدا خواهند کرد؛ درکی که ایده‌‌‌های نوینی برای سامان بخشیدن به امور جوامع انسانی خواهد آفرید و ناگزیر مناسبات آن را دگرگون خواهد ساخت. از این‌رو، توجه روزافزون آکادمیک و به‌ویژه اهالی آکادمی‌‌‌های اقتصادی به مساله محیط‌‌‌زیست قابل درک است. هرچند این روزها حکایت آن دسته از اهالی آکادمی که بر مسائل محیط‌‌‌زیستی تمرکز کرده‌‌‌اند، مانند حکایت دو ستاره‌‌‌شناس مفلوک فیلم «بالا را نگاه نکن» است؛ لکن، باید این مسیر را ادامه داد.
  • در حال و هوای سرمایه

    اقتصاد مدرن اگرچه بر بسیاری از ایده‌‌‌های اقتصاددانان کلاسیک خط بطلان کشید، اما در بسیاری از جنبه‌‌‌ها نیز وامدار نگرش‌‌‌های آنهاست. کارل مارکس که از ابتدا خلاف جریان متعارف علم اقتصاد گام برداشت، با نگاه اقتصادسیاسی و تفسیری انقلابی از عوامل مختلف تولید اعم از نیروی کار، ابزار و سرمایه سعی کرد از بطن اقتصاد چیزی برای توده‌‌‌های اسیر فقر بیرون بکشد. نتیجه کار اما فاجعه‌‌‌بار بود. به‌رغم ایده‌‌‌های بسیار زیبا و خیال‌‌‌انگیز در باب جامعه بدون طبقه و برابر، زندگی میلیاردها انسان بازیچه نگاه فلسفی مارکس به اقتصاد و سیاست شد؛ مردمی که از فیلیپین و ویتنام و چین تا روسیه، آلمان شرقی، ونزوئلا و کوبا سال‌ها اسیر رویکردهای سیاستی منشعب از تفکرات مارکس بودند. در پرونده امروز «باشگاه اقتصاددانان» به بهانه تولد کارل مارکس در ۵ مه (۱۶ اردیبهشت)، سعی شده است از چند زاویه به کارنامه فکری، دستاوردهای علمی و جهانی که این اندیشمند و اقتصاددان شهیر قرن نوزدهم در آن سیر می‌‌‌کرد، پرداخته شود.
  • فرزند خلف آدام اسمیت

    مهران خسروزاده/ دانشجوی کارشناسی ارشد اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف
    یکی از روایت‌‌‌های رایج در زمینه تاریخ عقاید اقتصادی به این موضوع اختصاص دارد که آدام اسمیت، کارل مارکس و جان‌‌‌ مینارد کینز، نمایندگان سه مکتب اقتصادی اثرگذار در دوران مدرن به شمار می‌‌‌روند.‌‌‌ در این تصویر، چینش افراد به این صورت است که اسمیت نماینده سرمایه‌‌‌داری محسوب می‌شود، مارکس مرشد فکری سوسیالیسم است و کینز کسی است که با ایده‌‌‌های بدیع خود سرآغاز شکل‌‌‌گیری اقتصاد کلان شد و دو نحله فکری قبلی را ذیل اندیشه اقتصادی خود آشتی داد.
  • او به انقلاب اعتبار داد یا انقلاب به او؟

    امیررضا انگجی/پژوهشگر توسعه اقتصادی
    دویست‌وپنج سال پیش در تریر پروس به دنیا آمد و در تمامی سال‌ها اندیشه‌ها و تفکراتش محل مناقشات و مجادلات بسیاری بوده است. کمتر کسی وجود دارد که نام او را هرگز نشنیده باشد. اگر بخواهیم زندگی کارل مارکس را خلاصه کنیم، چیزی نیست جز مصیبت و اندوه بی‌پایان. او را از شغل آکادمیک محروم کردند، روزنامه‌ای که در آن کار می‌کرد توقیف شد و شغلش را از دست داد، از پروس، فرانسه و حتی بلژیک به دلیل بیان نظرات رادیکال اخراج شد، با خانواده توانست به بریتانیا برود، اما پس از آن فقر و گرسنگی و بیماری فرزندان او را به کام مرگ فرستاد. به قول خودش از در و دیوار بلا می‌بارید و تمامی نداشت.
  • اقتصاد خرد مدرن از نگاه مارکس

    فاطمه صالحی/روزنامه‏‏‌نگار
    اگرچه امروزه بسیاری از اقتصاددانان معاصر، نظریات اقتصادی کارل مارکس را منسوخ یا نادرست می‌‌‌دانند، نگاهی ژرف‌‌‌تر به آثار این متفکر برجسته، از بینش‌های ارزشمندی حکایت دارد که بسیاری از مفاهیم کلیدی اقتصاد خرد امروزی را پیش‌بینی کرده است. کارل مارکس، فیلسوف و اقتصاددان آلمانی، در قرن نوزدهم با انتشار کتاب سرمایه، تلاش کرد تا شالوده‌‌‌ای نظری برای تبیین روابط قدرت نهفته در سرمایه‌‌‌داری ارائه دهد. نظریه‌‌ ارزش کار او، از دید اغلب اقتصاددانان امروزی ناقص و متناقض به نظر می‌‌‌رسد؛ اما ایده‌‌‌های مارکس در زمینه‌‌ سلطه سرمایه‌‌‌داری بر نیروی کار، بینشی حیاتی برای درک عمیق‌‌‌تر کارکرد اقتصاد مدرن و راهکارهای بهبود آن فراهم کرد.
  • عود اقتصاد دیجیتال

    کمتر کسی در ابتدای دهه ۹۰ باور داشت اقتصاد دیجیتال بتواند در ایران این سطح از تحول و توسعه را تجربه کند. اما حالا بعد از حدود ۱۳سال از آغاز موج دیجیتالی شدن اقتصاد ایران، کم‌‌‌کم چالش‌‌‌های همیشگی کسب‌وکارها به بخش دیجیتال نیز سرایت کرده و حتی آن را زمین‌‌‌گیر می‌کند. اتفاقاتی که اخیرا برای بنگاه‌‌‌هایی نظیر دیجی‌‌‌کالا یا اسنپ رخ داد، به‌خوبی نشان داد که اقتصاد دستوری، دیجیتال و غیردیجیتال نمی‌‌‌شناسد و در موعد خود فرصت بزرگ شدن را از بازیگران اقتصاد ایران، خواه دیجیتال و خواه غیردیجیتال می‌گیرد. تصویری که ناخودآگاه ما را یاد فیلم مشهور جان مدن با نام «عود سروان کورلی» می‌‌‌اندازد که با ورود به فضای امن و آرام، به‌یکباره روندهای معمول را با وضعیتی کاملا جدید و ناخوشایند روبه‌رو می‌‌‌سازد. «باشگاه اقتصاددانان» به بهانه مشکلاتی که برای ارزش‌‌‌گذاری برخی استارت‌آپ‎ها و فشار برای دولتی‌‌‌سازی آنها در ماه‌‌‌های اخیر رخ داد چند تحلیل از فعالان این حوزه و اهالی اقتصاد دریافت کرده است. این نوشته‌ها به‌خوبی نشان می‌دهند که چگونه بیماری اقتصاد در ایران در بخش دیجیتال هم عود کرده است.
  • قیمت یا ارزش؟

    دکتر علی فرحبخش/ اقتصاددان
    «بازار، قیمت همه‌چیز را می‌‌‌داند؛ اما ارزش هیچ‌چیز را نمی‌‌‌داند.» شاید این عبارت در ابتدا بسیار عجیب به نظر برسد؛ زیرا عامه مردم قیمت را با ارزش یکی می‌‌‌پندارند و معتقدند هر آنچه ارزش بیشتری دارد، حتما قیمت بالاتری هم خواهد داشت.
  • ارزش‌گذاری کسب‌وکارها در ایران

    ایوب ویسمرادی/توسعه‌دهنده کسب‌وکار پویا شیخ‌حسنی/استراتژیست و تحلیلگر کسب‌وکارهای پلتفرمی
    این روزها خبر خرید سهام دیجی‌‌‌کالا، بزرگ‌ترین پلتفرم تجارت الکترونیک ایران، داغ است. در گزارش ارزش‌گذاری و تحلیل کسب‌وکار دیجی‌‌‌کالا که در بهمن‌ماه ۱۴۰۲ منتشر کردیم، تلاش کردیم تعداد سفارش‌‌‌ها، میانگین ارزش آنها و درآمد عملیاتی دیجی‌‌‌کالا را با استفاده از داده‌‌‌های عمومی در دسترس، تخمین بزنیم و در مرحله بعد از این اطلاعات برای ارزش‌گذاری دیجی‌‌‌کالا استفاده کنیم. با توجه به اینکه ما به داده‌‌‌های داخلی دیجی‌‌‌کالا دسترسی نداشتیم، ممکن است این بررسی دچار خطاهایی باشد. اما باور ما این است که این نحوه بررسی، می‌تواند به چارچوبی استاندارد برای تحلیل کسب‌وکارهای تجارت الکترونیک تبدیل شود. در این گزارش تلاش کردیم اثرات محیط‌زیستی دیجی‌‌‌کالا را نیز تخمین بزنیم. با توجه به بحران‌های اجتماعی و اقتصادی پیش‌رو، به باور ما ضرروی است نگاهی عمیق به مباحث ESG بیندازیم. امیدواریم این گزارش ما بتواند مسیری را برای شروع بحث در مورد ESG به‌خصوص در مورد کسب‌وکارهای آنلاین، باز نماید.
  • دژاووی حباب دات‏‏‌کام

    رسول قنبری/کارشناس اقتصاد نوآوری
    دنیای استارت‌آپ‌‌‌ها با نوآوری و تخریب خلاق عجین شده است. با وجود این، زیر پوشش درخشان ارزش‌‌‌گذاری‌‌‌های میلیارد دلاری، دامی بالقوه پهن شده است: کینزگرایی قیمت-دارایی (asset-price Keynesianism)؛ عبارتی که خوانشی است از نظریه‌‌‌های اقتصادی لرد کینز. اولین بار برنر در سال ۲۰۰۶ این ایده را مطرح کرد. به گفته برنر، حباب‌‌‌های قیمت-دارایی‌‌‌ها، به مرکز ثقل الگوی انباشتی تبدیل شد که زیربنای رشد اقتصادی را در بسیاری از کشورهای توسعه‌‌‌یافته، دست‌‌‌کم از اواسط دهه ۱۹۹۰ شکل می‌‌‌داد. سرمایه‌گذاری در زمینه رایانه‌‌‌ و فناوری اطلاعات برای چند دهه سابقه داشته؛ اما سطح سرمایه‌گذاری بین سال‌های ۱۹۹۵ و ۲۰۰۰، تا به امروز بی‌‌‌سابقه بوده است؛ رشدی که در نهایت به حباب دات‌‌‌کام منجر شد و با ترکیدن حباب، سطح سرمایه‌گذاری خطرپذیر (venture capital) هرگز به نقطه اوج خود در اواخر دهه ۱۹۹۰ نرسید.
  • سودای اقتصادی افغان‌ها

    محمدحسین باقی: افغانستان به‌عنوان کشوری محصور در خشکی، دهه‌ها (و بلکه قرن‌ها) است که نامش با جنگ و فلاکت، ناامنی، خشونت داخلی، مهاجرت و البته طالبان گره خورده است. افغانستان سرزمینی بکر، مملو از فرصت و غنی از منابع زیرزمینی است، به طوری که گفته شده ارزش ذخایر معدنی این کشور ۳تریلیون دلار است. طی دهه‌های گذشته، این سرزمین محل تاخت و تاز قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای و صحنه جنگ‌های داخلی خونین بود و کسی رغبت ورود به این کشور را نداشت.
  • کریدوری برای اتصال ملل

    الاماره /سایت رسمی طالبان
    پروژه راه‌آهن ترانس-افغان تلاش بی‌‌‌نظیری است که نه‌تنها زیرساخت‌‌‌های افغانستان، بلکه چشم‌‌‌انداز اقتصادی منطقه را نیز متحول می‌کند. این ابتکار بلندپروازانه با گستره وسیعی از زمین‌های ناهموار و مناظر متنوع، قرار است افغانستان را از طریق یک شبکه راه‌آهن مدرن با کشورهای همسایه‌اش پیوند دهد. پروژه راه‌آهن ترانس-افغان در بطن خود، چشم‌انداز اتصال را به تصویر می‌کشد. هدف این ابتکار با ایجاد خطوط ریلی بین افغانستان، ترکمنستان، تاجیکستان، ازبکستان و ایران، تسهیل حمل‌ونقل راحت‌تر کالا، تقویت تجارت منطقه‌ای و تقویت رشد اقتصادی است. این نشان‌دهنده گامی ملموس در جهت ادغام افغانستان در اقتصاد جهانی است.
  • طالبان و سیاست خارجی اقتصادمحور

    میراحمد مشعل /موسسه مطالعات استراتژیک شرق
    پس از ۲۰سال جنگ، سرانجام آمریکا تسلیم طالبان شد و افغانستان را ترک کرد. در نتیجه، حکومت «جمهوری اسلامی افغانستان» سقوط کرد و طالبان حکومت خود را تحت عنوان «امارت اسلامی افغانستان» بازگرداند. اگرچه آمریکا از طریق توافق با طالبان از افغانستان خارج شد؛ اما ظاهرا فروپاشی «جمهوری اسلامی افغانستان» بخشی از توافق نبود؛ زیرا در توافق‌نامه آمریکا-طالبان که به «توافق دوحه» معروف است، اشاره شده بود که پس از خروج آمریکا از افغانستان، طالبان باید از طریق مذاکرات بین‌الافغانی با سایر طرف‌ها، دولت ائتلافی تشکیل دهد. این امر اما به طور کامل از سوی طالبان نادیده گرفته شد و این گروه با توسل به زور، نظام جمهوری را سرنگون کرد و حکومتی یک‌جانبه تشکیل داد. پس از ایجاد امارت اسلامی توسط طالبان، تمامی کشورهای جهان و تمامی طرف‌ها و گروه‌های داخلی افغانستان از به رسمیت شناختن رسمی حکومت طالبان خودداری کردند. اگرچه تعداد محدودی از کشورها و اکثر کشورهای همسایه افغانستان سفارت‌های خود را در کابل فعال نگه داشته‌اند و برخی از کشورها نیز نمایندگان دیپلماتیک طالبان را برای سفارت‌های افغانستان در پایتخت خود پذیرفته‌اند، اما هیچ کشوری به طور رسمی دولت طالبان را به رسمیت نشناخته است.

پربازدیدهای سایت خوان

بیشتر